تنهاترین گناه

داستانهای عاشقانه-دانلود

تنهاترین گناه

داستانهای عاشقانه-دانلود

سخن اخر

 

سخن اخر


            اکنون زمان گریستن است، اگر تنها بتوان

گریست، یا به راز داری دامان تو اگر بتوان

اعتمادی داشت، یا دست کم به درها!!! که در

آنان احتمالا گشودنی است به سوی نابه کاران

با این همه به زندان من بیا که تنها دریچه اش

به دیوانه خوانه می گشاید

اما چگونه و به راستی چگونه زندان من را

که این چنین بی سرود و بی صدا مانده را

نظرات 2 + ارسال نظر
بانوی ماه شنبه 20 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:12 ب.ظ http://banooyemah.blogsky.com

سلام دوست گلم ممنون که سر زدی وبلاگ شما هم خیلی عالی بود موفق باشی

محمود چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:08 ب.ظ http://yekibodyekinabood.blogfa.com

سلام اوره عمار چونه زبره؟؟
میشناسی یا نه ؟؟؟
منم محمود میربلوچ زهی چه خبر ؟
وبلاگ باحالی داری کم حوصلهگی داری فقط
به کلبه منم بیا موفق باش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد