تنهاترین گناه

داستانهای عاشقانه-دانلود

تنهاترین گناه

داستانهای عاشقانه-دانلود

افسانه یلدا

افسانه یلدا

اون به هیچکس دل نمی بنده ولی همه به اون دل میبندند

یه بار عاشق کسی شد که خیال می کرد دلش داغ شقایق داردو نگاهش آبی آسمان

اما افسوس که ....


 بگو کی بود تورو به گریه انداخت

کی بود که از بغضت ترانه می ساخت

کی بود که بی وقفه تورو نفهمید

کی بهتر از تو رنگارو می شناخت

بگو کی بود رنگ صداتو دزدید

کی بود کی بود ترانه هاتو دزدید

کی بود که از سایه تو می ترسید

از کوچه ها صدای پاتو دزدید...

 

تقدیم به دوست خوب و خواهر مهربانم یلدا      دانلود

آخرین معشوق

با من بگو از عشق ای آخرین معشوق که برای رسوایی دنبال بهونم

با بوسه ای آروم خوابمرو دزدیدی تو شدی تعبیر رویای شبونم

من تو نگاه تو دنیامو میبینم فردای شیرینم نازنین من

چشمای تو افسانه نیست که تموم خوابو خیالم بود

 تقدیر من عشق تو شد که همیشه فکر محالم بود

شبهای تنهایی هم رنگ گیسوته آغوشتو وا کن بانوی مهتابی

دلوا پسیهامو با خنده ای کم کن که تویی پایان...

 

دانلود

 

برای یک دوست

{تقدیم به بانوی ماه}

وصیت نامه یک عاشق

بنام آنکه زیباست و زیبا رویان را دوست دارد

بنام آنکه افرید مرا          تا دوست بدارم تو را

 

 

 

 

وصیت نامه یک عاشق

 

ای کسا نیکه مامور دفن من هستید طابوت مرا از سنگ سیاه بسازید تا همه مردم بدانند که هرچه سیاهی هست بر من گذشه ودست های من را باز بگزارید تا همه مردم بدانند که به آنچه که می خواستم نرسیده ام و چشم های مراباز بگذارید تا همه مردم بدانند که چشم انتظار بوده ام وبر روی قبرم تکه یخی بگذارید تا با اولین اشعه خورشید اب شود ومرا خیس کند چون تا بحال کسی را ندیده ام که بر من بگرید

 

 

 

از طرف حقیرترین

تقدیم به تو ای بهترین

 

ای همه مردم.درین جهان به چه کارید؟
عمر گرانمایه را چگونه گزراید؟
هر چه به عالم بود اگر به کف آرید
هیچ ندارید اگر که عشق ندارید
وای شما دل به عشق اگر نسپارید
گر به ثریا رسید هیچ نیرزید
عشق بورزید        دوست بدارید

اینقدر دوست دارم بشنوی....

             


اینقدر دوست دارم بشنوی....

اینقدر دوست دارم بشنوی خندت میگیره

تو نگاه میکنیو دلم تو چشمات میمیره

اینقدر دوست دارم  دیونه بازی میکنم

کلکم شاکی نشو من تورو راضی میکنم

قیمت چشمای تو قلب من اندازه نیست

واسه دوست داشتن تو نیازی به اجازه نیست


 

میمیرم برات

میمیرم برات

میمیرم برات نمی دونستی میمیرم بی تو بدون چشات

رفتی از برم تو می دونستی دلم بسته به ساز صدات

آرزومه که نمی دونستی که میمیرم برات

نمی خوام بیایی

نمی خوام میون تاریکی من تو حروم بشی

نمی خوام ازت

نمی خوام مثل یه شمع بسوزی برام تا تموم بشی

برو تا بزرگی میخوام که فقط آرزوم بشی